خانواده خدایِ خدایان؛ اودین
همانطور که پنجشنبه گذشته گفته شد از نسل خدایان سه تا برادر وجود داشتند که موفق به نابود کردن اولین جاینت یعنی ایمیر شدند. قدرتمندترین خدا بین این سه برادر اودین بزرگ بود که لقبهای زیادی داشت اما بیش از هر چیزی به نام پدر خدایان یا All-Father شناحته شده است. اودین همسر فرِگ و پدر ثور است.

از لحاظ ظاهری اودین را به شکل مردی میانسال (حدود 50 سال) و درشت هیکل توصیف کردهاند، در برخی متون هم اشاره شده است که او مردی با موهای بلند و سفید، و درجای دیگر بیان شده که مردی کچل با ریشی سفید و بلند است.

یکی از هزاران نام اودین ووتان یا وودن است که این نام بعدها به عنوان روز پرستش اودین به چهارشنبه (Wednesday) نامگذاری شد.
تخت حکومت اودین در اَزگارد به نام هلیوسکَلف (Hliðskjálf) قرار داشت که فقط یک صندلی پادشاهی نبود، بلکه به صورت یک برج مراقبتی تمام عوالم نهگانه نورس به حساب میآمد و اودین با نشستن بر روی آن میتوانست بر زندگی تمام موجودات، از قبیل خدایان، جاینتها، اِلفها، دورفها و انسانها نظارهگر باشد.

زمانیکه اودین بر روی این تخت مینشست لباسی مجلل از زره جنگی و کلاهخود بر تن داشت، اما وقتی به میان انسانها میآمد لباسی مندرس به تن کرده و کلاهی بزرگ به سر میگذاشت و به شکل ولگردی در بین مردم حضور پیدا میکرد.
خدایان نورس هر یک حیواناتی داشتند که همیشه همراهشان بودند یا به آنها یاری میرساندند؛ اودین را چهار حیوان همراهی میکردند، دو کلاغ به نامهای مونین (Muninn – حافظه) و هوگین (Huginn – تفکر) که هر روز صبح اودین آنها را برای بررسی قلمروهای مختلف میفرستاد و آنها شبهنگام برایش از سرتاسر نهقلمروی نورس اخباری میآوردند.

همینطور او دو گرگ وفادار داشت به نامهای گِری (Geri – حریص) و فرِکی (Freki – طماع) که از غذاهایی که برایش سرو میشد (با توجه به اینکه خدای خدایان به تغذیه (به جز نوشیدنی مخصوصش به نام مید (Mead) که از ترکیب خون با عسل بدست میآمد) نیازی نداشت به آنها میداد. اسب مخصوص اودین هشت پا داشت و نامش اِسلِپنیر (Sleipnir) بود که در هنگام نبرد بر آن سوار میشد.

اودین یک نیزه جادویی به نام گانگنیر (Gungnir) و یک حلقه قدرت به نام دراپنیر (Draupnir) داشت که در هنگام جنگ به همراه کلاهخود خود که به شکل سر عقاب بود به تن میکرد تا قدرت خداگونهاش چندین برابر شود.
محل تخت پادشاهی اودین شامل دوازده صندلی دیگر برای سایر خدایان درنظر گرفته شده بود که در آنجا به مشورت و تصمیمگیری درباره سرنوشت جهان میپرداختند. به این شورا گلَدزهیم (Gladsheim – خانه روشنایی) میگفتند.

تالار معروف اودین ولهالا یا تالار مردگان منتخب است و دارای 140 در ورودی میباشد. در بالای تالار سر عقابی زنده قرار دارد که نظارهگر تمام عالم است. دیوارها و سقفهای این تالار از دشنهها، شمشیرها، نیزهها و سپرهای براقی ساخته شدهاند که انعکاس نور در آنها روشنایی کل تالار را فراهم میکند.

کسانی که وارد وَلهالا (یا وَلهول) میشوند کسانی هستند که 1.اودین را پرستش میکردند و 2.در جنگ به شکل شرافتمندانهای کشته میشدند. وَلهالا مشابه تصور بهشت در اسطورهشناسی ادیان معاصر است. نیمی از کشتهشدگان در جنگ توسط خدمه اودین به نام والکیریا برگزیده شده و روحشان توسط آنها به ولهالا منتقل میشد؛ جایی که همنشینی خدایان به همراه غذا و مید همیشه در اختیارشان خواهد بود.

بهای دانش و بصیرت
خدای خدایان اودین، عالم و دانای هستی بود. اولین حروف الفبای عالم، یا همان طلسمها (Runes) به اودین الهام شده بود. در تمام آثار باقی مانده از اسطورههای نورس، خدای خدایان تنها یک چشم دارد. برای بررسی ماجرای چشم از دست رفته باید اول با خدای دیگری به نام میمیر (Mimir) آشنا شویم:
میمیر خدای دانش و نگهبان چشمهای به نام میمیزبرونر (Mímisbrunnr) در اعماق یوتنهیم سرزمین جایتنها بود، این چشمه حاوی تمام علوم هستی بود در نزدیکی یکی از ریشههای ایگدراسیل قرار داشت. میمیر هر صبح یک جام کامل از این چشمه آب مینوشید.

اودین که تشنه دانش بود خودش را شکل یک رهگذر درآورده و به ملاقات میمیر میرود و از او درخواست جرعهای از آب چشمه میکند، اما میمیر مخالفت کرده و خود را تنها صاحب دانش چشمه میداند، اما به او پیشنهاد میدهد که در ازای چشمش به او اجازه نوشیدن از چشمه را خواهد داد و به این شکل اودین چشم خود را در میمیزبور انداخته و دانش و بصیرت دریافت میکند.

اولین الفبا به شکل طلسمها به خدای خدایان الهام شده بودند و اودین برای دست یافتن به این دانش نیز باید خود را قربانی میکرد. به این منظور اودین به مدت نه روز و نه شب خودش را از شاخهی ایگدراسیل حلقآویز کرده و اسبش اِسلِپنیر برای هوشیار نگه داشتن او با نیزه جادویی یعنی گانگنیر بر پهلوهای اودین ضربه میزند، باد نیز بدن نیمه جان خدای خدایان را تاب میدهد. در این لحظه اودین به اعماق نیفلهیم (سرزمین یخ) خیره شده و طلسمها پیش چشمانش ظاهر میشوند.

فریگ (همسر اودین و مادر تور)
فریگ الهه مادرانگی، زناشویی و عشق، را مردمان نورس خدای اتمسفر یا ابرها میدانند و اعتقاد داشتند که براساس حالش ردایی به رنگ سفید و یا لباسی سراسر سیاه میپوشید. فریگ ملکه خدایان است و تنها کسی است که اجازه دارد در کنار همسرش بر تخت پادشاهی بشیند.

فریگ قدرت دیدن اتفاقات آینده رو داشت اما به شکل یه بانوی اصیل شمالی، این اسرار را هیچوقت نزد کسی فاش نمیکرد تا در سرنوشت آنان دخالتی نداشته باشد. ظاهر فریگ بانویی بلندقامت، معمولاً با ردایی سفید بر تن و تاجی از پرهای طلایی بر سرش بوده که بر کمربند طلاییش هزاران کلید (به نشان از خانهدار بودن او) آویزان بوده است.
در نبود اودین فریگ به قصرش و تالاری از مِه و اقیانوس رفته و در آنجا مشغول به ریسیدن نخهای طلا از ابرها میشد. مردمان نورس اعتقاد داشتند که صور فلکی آسمان شب اثار هنری بانو فریگ هستند.

فریگ در اسطورهشناسی و متون کشورهای دیگری هم حضور دارد. ساکسونها خدابانوی فصل بهار و شکوفایی رو اُستارا یا استره میگویند که درواقع بقایای اعتقادات وایکینگها به فریگ است. در بخشهایی از آلمان به او برتا یا خدا بانوی سفید میگویند که نگهبان کودکان بهدنیا نیامده، ارواح مردگان و کشاورزی است. روز جمعه در زبان انگلیسی Friday درواقع Frigg + Day بوده و اختصاص به بانوی زیبای قصر اودین داشته است.

ثور (یا تور) خدایی زودجوش
ثور خدای رعد و برق و طوفان، پسر خدای خدایان اودین و فریگ، در واقع کودکی درشتاندام و چاقی است که در کشتن دشمنان پدرش یعنی جاینتها تخصص دارد. از کودکی به قدری قدرتش زیاد بود که بازی مورد علاقهاش پرتاب بستههای بزرگ پوست خرس بود. برخلاف تصورات هالیوود ثور شخصی چاق با ریش و موی قرمز بود.

ثور خیلی زود عصبانی و خطرناک میشد به همین دلیل مادرش از ترس خطرات احتمالی که این زودجوش بودن برای او ایجاد میکند، او را نزد وینگنیر (بالدار) و هلورا (حرارت) که عناصر اصلی تشکیلدهنده رعد و برق هستند میفرستند تا آنها او را تربیت کنند.
با وجود هوش کم، ثور موفق میشود علاقه و احترام سایر خدایان را بدست آورده و بر یکی از دوازده صندلی تالار قضاوت قرار بگیرد. ثور سرزمینی به نام ثرادهیم میسازد که قصر بزرگش پذیرای بردگان و غلامان بود و در آن با آنها با احترامی مشابه اربابانشان در ولهالا رفتار میشد. ثور نگهبان اَزگارد و میدگارد، خدای مردمان طبقات کارگری و فقیر بود. نماد ثور آتش، درخت بلوط و روز پرستش اون پنجشنبه Thursday یا Thor’s Day است.

ثور به شکل خدایی چاق و هیکلی توصیف شده که ریش بلند و سرخرنگی داشت او با فاصله قویترین خدا (از لحاظ قدرت بدنی) بود. قدرت ثور با بستن کمربند مخصوصش مِگینیُرد (Megingjörð) چندین برابر شده و صلاح مخصوصش پتک معروفی به نام میولنیر (Mjölnir – نابودکننده) بود که توسط دورفها ساخته شده بود که با دیدن آن تمام جاینتها و ترولها به لرزه میافتادند. ثور برای در دست گرفتن این تبر مخصوص باید دستکشهای آهنی به دست میکرد که این خاصیت را داشتند که بعد از پرتاب با سرعت به دست او بازمیگشت. نماد تبر ثور یک نماد مقدس میان مردمان نورس به حساب میآمد که باعث افزایش قدرت بدنی و دوری شیاطین بود.

لرزش و صدای ناشی از رعد و برق در واقع سر و صدای ارابههای ثور بود که توسط دو بز کشیده میشد، البته به همین دلایل ثور برای حفظ آرامش بیشتر با پای پیاده سفر میکرد.

در اکثر داستانهای اسطورهای نورس ثور با لوکی همراه بوده و از ترکیب قدرت او با هوش لوکی اتفاقات جذابی پیش میآمد که در اساطیر پنجشنبههای آتی به بررسی آنها خواهیم پرداخت.
