فراز و فرودهای استودیوی انیمیشنسازی محبوب در صنعت بازی
پیکسار، شرکت انیمیشنسازیای که بارها و بارها خود را به عنوان یکی از بهترینها، اگر نگوییم بهترین، شرکتهای انیمیشنسازی غربی ثابت کرده است. با وجود تعداد بالای استودیوهای رقیب، هیچکدام از محصولات آنها، حتی عناوین معروف چند سال اخیر مثل شاهکار سونی یعنی Spider-Man: Into The Spider-Verse هم به پای ضعیفترین کار پیکسار نمیرسد.
در طول چند دهه عمر محدود پیکسار، آنها آثاری زیبا با داستانی غنی را تقدیم تماشاچیان کردهاند که مورد استقبال هر دو گروه بزرگسالان و کودکان قرار گرفتهاند. وقتی هم که اثری مورد استقبال واقع شود، قطعا پای صنعت بازیسازی هم به آن باز خواهد شد.
اولین بازیهای پیکسار
تاریخچه دراز بازیهای پیکسار با اولین محصول بلند آنها، داستان اسباببازی (Toy Story)، شروع میشود. بازی در سال ۱۹۹۵ (۱۳۷۳-۱۳۷۴) برای کنسولهای سگا جنسیس، گیمبوی، SNES و کامپیوترها عرضه شد. یک بازی پلتفرمر Side Scrolling که توسط شرکت Traveller’s Tales ساخته شده بود، شرکتی که بازیهای لگوی آن شهرت زیادی دارد. داستان بازی بر اساس وقایع فیلم اول روایت میشود و بازیکنها با کنترل وودی او را در این مسیر هدایت میکنند. اولین قدم پیکسار در دنیای بازیهای ویدیویی با موفقیتی شگفتآور از نظر تجاری و بازخورد منتقدین مواجه میشود. منتقدین در آن زمان، ظاهر بازی و صداگذاریهای آن را ستوده بودند؛ ولی در عین حال به وجود کنترلهایی منسوخشده، پیچیدگی نامنظم و یکسان بودن گیمپلی بازی اذعان داشتند.
Traveller’s Tales بدون هیچ فوت وقتی به سراغ تولید بازی دیگری بر اساس انیمیشن بعدی پیکسار یعنی زندگی یک حشره (A Bug’s Life) رفت. این بازی در سال ۱۹۹۸ (۱۳۷۶-۱۳۷۷) برای پلتفرمهای پلیاستیشن، PC و گیمبوی کالر (Game Boy Color) و در سال بعد برای نینتندو ۶۴ منتشر شد. برخی از طرفداران بزرگسال فعلی پیکسار ممکن است با این بازی در دوران کودکی، به عنوان اولین بازی پلتفرمر سه بعدی خود، خاطراتی داشته باشند. متاسفانه فریمریت پایین، کنترلهای بد و طول کوتاه بازی کاری کرد که حتی طراحیهای ظاهری و محیط چشمنواز بازی هم نتوانست رضایت مخاطبان را جلب کند.
بازی دیگری که احتمالا حس نوستالژی بسیاری را خواهد برانگیخت، Toy Story 2: Buzz Lightyear to the Rescue نام داشت. بازی دنیای گسترده سینمایی را به پیش بازیکنان میآورد و آنها میتوانستند با کنترل شخصیت باز (Buzz) در ۵ محیط متفاوت از سینمایی دوم داستان اسباب بازی بگردند. مراحل بازی به صورت غیر خطی با نقطه شروع و پایان مشخص طراحی شده بودند؛ درست بر خلاف بازیهای پلتفرمر معمول که بازیکنان را در یک مسیر مشخص به سمت خط پایان هدایت میکردند. در این بازی، بازیکنان تشویق میشدند تا در محیط به گشت و گذار پرداخته و راههای مخفی، باسفایتهای جدید و اهدافی فرعی را بیابند. طراحی خیرهکننده (برای زمان ارائه بازی) و تیم صداپیشگی یکسان با انیمیشن باعث شد تا این بازی یک سر و گردن بالاتر از دیگر بازیهای لایسنسشده زمان خودش بایستد. بازیهایی که به نظر صرفا برای در آوردن پولی بیشتر ساخته شده بودند.
دوره طلایی بازیهای لایسنسشده
پلی استیشن ۲ کنسولی خاطرهساز بود. کنسولی که GTA در آن مفاهیم سبک جهان-باز را باز تعریف کرد، کنسولی که بسیاری از کاراکترهای نمادین پلی استیشن، از دیسکهای آن پا به دنیای بازیها گذاشتند و مهمتر از همه، کنسولی که بازیهای لایسنسشده در آن عرضه میشدند. با وجود آن که کارخانه هیولاها (Monster Inc.) اولین عنوان پیکسار بود که روی این کنسول عرضه شد، ولی احتمالا بیشتر بازیکنها عنوان عرضه شده بعدی را به یاد داشته باشند. در جستوجوی نمو (Finding Nemo) در سال ۲۰۰۳ (۱۳۸۱-۱۳۸۲) وارد بازار شد. این بازی، تا قبل از انتشار LEGO Incredibles در سال ۲۰۱۸ (۱۳۹۶-۱۳۹۷)، آخرین بازی منتشره Traveller’s Tales بر اساس انیمیشنهای پیکسار بود. بازیکنها احتمالا بازی را با ظاهر پویای آن به یاد بیاورند. این ظاهر تلاشی قابل توجه برای بازسازی فضای خاص و آزاد انیمیشن در جستوجوی نمو بود. ولی این بار هم منتقدان چندان راضی نبودند. آنها بازی را دارای ظاهری زیبا میدانستند ولی در عین حال گیمپلی آن را خسته کننده ارزیابی کرده بودند.
در سال ۲۰۰۴ (۱۳۸۲-۱۳۸۳) یکی از بهترین سینماییهای ابرقهرمانی تاریخ یعنی شگفتانگیزان (The Incredibles) قدم به وادی گیم نهاد و بر روی کنسول پلی استیشن ۲ و دیگر کنسولها عرضه شد. در این بازی، بازیکنها میبایست در مراحلی خطی راه خود را از میان دشمنان باز میکردند. خود مراحل نیز بسته به این که کدام عضو از خانواده شگفتانگیزان را انتخاب کردهاید، گیمپلیای متفاوت داشتند. با وجود آن که بازی هنوز هم در میان طرفداران پیکسار جایگاه بالایی دارد، ولی باز هم از نظر نمرات منتقدین، نتیجهای رضایتبخش را کسب نکرده است. منتقدان هوش مصنوعی ضعیف بازی را عامل ایجاد مبارزاتی تکراری دانسته و طول کل بازی را ناامید کننده خواندند و البته داشتن چندین نوع گیمپلی آن را نیز ستودهاند.
اندکی بعد، نسخهی بعدی بازی با نام The Incredibles: Rise of the Underminer عرضه شد که داستان آن دقیقا در انتهای سینمایی اول رخ میداد. البته داستان آن در حال حاضر (با عرضه سینمایی دوم) خارج از روایت اصلی محسوب میشود. این نسخه از بازی از سیستم بازی دو نفره به صورت کوآپ بهره میبرد (یک بازیکن کنترل آقای شگفتانگیز و دیگری کنترل فروزون را بر عهده داشت) که برای بازی با دوستان بسیار مورد استقبال واقع شد. ولی هم چنان این نسخه هم نظراتی نه چندان مثبت دریافت کرد. منتقدان از مبارزات ساده و تکراری و محیطهای مشابه آن به عنوان مشکلات اساسی بازی، ناراضی بودند.
به سوی بینهایت و فراتر از آن
با ورود نسل هفتم کنسولها، خط تولید محصولات پیکسار نیز سرعت گرفت. پس از عرضه ماشینها (Cars) در سال ۲۰۰۶ (۱۳۸۴-۱۳۸۵)، هر انیمیشن پیکسار حداقل یک بازی و برخی هم چون Ratatouille چندین بازی، آن هم در عرض یک سال، به دنبال خود داشتند. عصر بازیهای لایسنسشده، زیر فشار سنگین بازار اشباع شده، در حال از هم گسیخته شدن بود. با وجود آن که این بازیها بر اساس برخی از بهترین و ستوده شدهترین انیمیشنهای تاریخ ساخته شده بودند، ولی نظرات پایین و بالا بر عناوینی مثل WALL-E و Up به این معنا بود که آنها هم یک تلاش برای اقتباس جدید در میان دریایی دیگر از عناوین مشابه بودند.
دیزنی در آخرین تلاش برای جلب توجهات به پیکسار، بازی Disney Infinity را با شعار تبلیغاتی “هر چیزی ممکن است” روانه بازار کرد. بازیکنان میتوانستند با استفاده از یک “جعبه اسباببازی مجازی” کاراکترهای دوست داشتنی پیکسار و دیزنی را به کار بگیرند. ولی اجباری بودن خرید بستههای اضافی برای دسترسی به کاراکترها و مناطق داخل بازی، باعث کند شدن و کاهش فروش این بازی شده بودند؛ برای مثال برای دسترسی به مراحل مربوط به انیمیشن Cars، بازیکن میبایست بسته مربوط به آن را به قیمت ۳۰ دلار خریداری میکرد. اگر قیمت بالا برای کاهش انگیزه بازیکنها کافی نبود، گیمپلی متوسط و نه چندان خوب آن قطعا این کار را میکرد. با وجود عرضه دو نسخه دیگر از بازی (با افزوده شدن کاراکترهای Star Wars و مارول)، این نوع از بازیها به عرصه فراموشی سپرده شدند.
آخرین بازی منتشر شده از پیکسار، همان طور که قبلا هم اشاره شد، LEGO Incredibles بود که باز هم همانند دیگر بازیهایش، نقدهایی متفاوت دریافت کرد. با پایان یافتن عمر بازیهای لایسنسشده، احتمال عرضهی بازی دیگری از انیمیشنهای پیکسار بعید به نظر میرسد. البته عرضه سینمایی جدید Lightyear، احتمالا موقعیتی عالی برای پیکسار باشد تا شروعی دوباره در دنیای بازیهای ویدیویی داشته باشد.