جدال شکار و شکاچی
سریال Dexter: New blood در دو اپیزود اخیر موفق میشود بهتدریج و با سرعتی متناسب دنیای جدیدش راگسترش دهد و روند صعودی و امیدوارکنندهای داشته باشد.
در قسمت سوم، قصه در عرض حرکت میکند؛ ما به جهان خونبار و سابقِ دکستر سفر میکنیم و با درونیات پیچیدهی او همراه میشویم. علاوه بر آن ورود شخصیتهای جدید را تماشا میکنیم که در واقع حکم پایهریزی برای قسمتهای بعدی سریال را دارد.
قسمت سوم Dexter: New blood حول محور درگیریهای دکستر برای خلاصشدن از شر جسد مت میگردد. در همین حین پسرش، هریسون، که در مدرسه جدیدش مورد توجه قرار گرفته است متوجه قلدری دوستان جدیدش از یک دانشآموز کمحرف میشود و سعی میکند به او کمک کند.
از طرف دیگر قاتل جدید هم بیکار نبوده و ما صحنههایی از تمیزکردن جسد مقتول توسط قاتل ناشناس را تماشا میکنیم. همچنین یک شخصیت جالب بهنام مالی وارد داستان میشود. یک پادکستر که بهشدت مجذوب ماجرای گمشدن مت شدهاست.
گفتوگوهای درونی دکستر با خودش یکی از جذابترین بخشهای هر اپیزود است. گاهی حرفهای سرزنشگرانه میزند، گاهی طنازی میکند و گاهی هم <مسافر تاریکی>اش را خطاب قرار میدهد. مسافر تاریکی در اصلی اسمی است که خود او بر خوی سیریناپذیر کشتارش گذاشته و حالا بعد از ده سال دوباره از او صحبت میکند.
قسمت چهارمDexter: New blood: ورود به مرحله تازه
در قسمت چهارم Dexter: New blood موج جدید سریال شروع میشود و قصه به سمت غیرقابل انتظاری کشیده میشود. با اینکه پیرنگ سابق همچنان برقرار است و ماجرای گمشدن مت به قوت خود باقیست، اما اتفاق تازهای میافتد که روند کلی را دستخوش تغییر میکند.
در این قسمت از Dexter: New blood با درگیریهای ذهنی دکستر همراه میشویم. او همیشه میترسید که پسرش غریزهی آدمکشی او را به ارث برده باشد. آن قدر این ترس جدی بود که حتی حاضر شد او را برای همیشه ترک کند تا هریسون مانند خودش به این ویروس تاریک آلوده نشود. در این قسمت هم صحبتهای روح دبرا _که نمایندهی وجدان سرزنشگر دکستر است_ را میشنویم که سعی میکند احساس گناه او را چند برابر کند.
در قسمت چهارم Dexter: New blood درگیریهای دکستر در مورد هریسون رنگ و بوی تازهای به خود میگیرد. او میترسد که هرگز نتواند با پسرش صادق باشد و از طرفی به دلیل محبوب بودن هریسون در شهر، دچار حسادت و نوعی احساس غریبگی میشود.
حالا و بعد از اتفاقاتی که بین هریسون و دوستش میافتد، او درمورد بیگناهی پسرش به شک میافتد. تردیدی که برای دکستر هم آزادهنده و هم به طرز غیرقابل انتظاری امیدوارکننده است.
در قسمت چهارم یکی دیگر از بخشهای جالب و محبوب هواداران سریال دکستر یعنی بازسازی صحنه جنایت اتفاق میافتد. جایی که دکستر به کمک روح خواهر مردهاش، دبرا، صحنه درگیری پسر و دوستِ پسرش را بازسازی میکند. این صحنه یکی از بهترین بخشهای سریال است چرا که هم بهخوبی و با دقت بالا پیش میرود و هم نقش عمدهای در گرهگشایی از مسئله اصلی در این اپیزود دارد. این صحنه همان عنصر گمشدهی سریال سابق را دارد: خون و نقش تعیینکنندهاش!
دکستر همیشه از اهمیت ردپای خون در رسیدن به حقیقت حرف میزد. اینکه با ردیابی نوعِ پاشیدگی و شدت خونِ ریختهشده در صحنه جنایت میشود به قاتل رسید. حالا او همین مراحل را پیشمیبرد تا به واقعیت درگیریِ بین پسرش و کسی که ظاهرا ضارب اصلی است برسد. واقعیتی که نتیجهای تلخ و شیرین برای دکستر در پی دارد. تلخ برای اینکه پسرش مقصر و شروعکنندهی حمله بوده و شیرین برای اینکه او هم مانند پدرش <مسافر تاریکی> دارد.
صحنه آخر سریال با چشمهای نگران و لبخند لرزان دکستر تمام میشود. او دیگر با پسرش غریبه نیست. هریسون هم خوی ناآرام و وحشی پدر را دارد. همان چیزی که دکستر به آن احتیاج داشت.
در این قسمت از Dexter: New blood ماجرای مت و پدرش شکل عجیبی به خود میگیرد: پدر مت ادعا میکند که با او تماس تصویری داشته. در طول این اپیزود -تا قبل از بخش آخر- دلیل این ادعای نادرست مشخص نیست. دکستر از این پنهان کاری میترسد و سعی میکند رد پایش را پاک نگهدارد تا پدر مت در آینده به سراغ او نیاید.
در این مورد ما هم با دکستر همنظریم. پدر مت نتوانسته با مرگ پسر جوانش کنار بیاید، پس به جای سرزنش خود و تربیت غلطش، سعی میکند ذهن خودش و بقیه را از واقعیت دور کند و به توهمِ زندهبودن مت چنگ بزند. نظری که بعد از تماشای این قسمت تغییر خواهد کرد!
مورد عجیب هریسون در Dexter New bood: آیا پسر دکستر مانند پدرش عطش کشتن دارد؟
شخصیت هریسون، پسر دکستر، یکی از پیچیدهترین کاراکترهای سریال است. او ظاهری آرام، قابل اعتماد و همدلانه دارد. هریسون پسری درونگرا و بسیار باهوش است که با وجود مشکلات شدید خانوادگی و سپریکردن دورانی سخت در خانههای مربوط به فرزندان بیسرپرست، توانسته خودش را به پدرش برساند و حتی او را بخاطر رهاکردنش ببخشد.
هریسون به محض ورود به مدرسه جدیدش عضو تیم کشتی میشود و خودش را به حلقه ورزشکاران مدرسه اضافه میکند. یکی از زیباترین دخترهای دبیرستان را مجذوب خودش کرده و در ادامه جلوی زورگوییهای دوستانش را در مورد یکی از پسرهای خجالتی میگیرد. در ظاهر او یک پسر فوق العاده است، دقیقا مانند پدرش!
در قسمت چهارم Dexter: New blood اما ورق برمیگردد و ما مجبور میشویم با این حقیقت تلخ مواجه شویم که هریسون هم خوی بیرحمِ پدر قاتلش را دارد. در اوایل اپیزود ما او را در حال گوش دادن به یک پادکست جنایی میبینیم. حالت عصبی چهره و چشمهای وحشتزدهاش در همان لحظه مسئلهای عادی به نظر میرسد اما در ادامه به اهمیت و تاثیر عمیق این بخش پی میبریم.
مدیای قدرتمند: صدها کاراگاه آماتور در خانه
همان طور که گفته شد از قسمت سوم با مالی آشنا میشویم. یک بلاگر و پادکستر که در حوزه پروندههای جنایی تولید محتوا میکند و ماجرای گمشدن و قتل احتمالی مت مانند یک جواهر درخشان، او را به سمت خود کشیده است.
در این قسمت از Dexter: New blood با قدرت ماورایی رسانه مواجه میشویم. اینکه چنین موضوعی از دید خالقان دور نمانده جای تحسین دارد. سریال توانسته خود را با زمانه وفق دهد و اهمیت مدیا را به ویژه در موضوعات جنایی درک کند و به نمایش بگذارد.
با تمامشدن این قسمت از Dexter: New blood حالا همه چیز روشن شدهاست. قاتل جدید سریال کسی نیست جز پیرمرد مهربان و دلشکسته و البته متمول شهر (قاتلی که تشخیصش برای بسیاری از مخاطبان آسان بود). حالا او قربانی جدیدی هم پیدا کرده و باید دید سرنوشت این دختر بیچاره به کجا ختم خواهد شد. آیا دکستر میتواند قبل از کشتهشدن شکار جدید، شکارچی را پیدا کند؟