بهترین و بدترین دنباله‌های فیلم‌های ابرقهرمانی

قمار ادامه داستان

فیلم‌های ابرقهرمانی جزو سودآورترین آثار محسوب می‌شوند. در واقع حتی می‌توان گفت که در دوران حاضر، این دست آثار پرخرج‌ترین و پرفروش‌ترین ژانر سینمایی هستند. به همین دلیل، هر سال شاهد اکران و انتشار فیلم‌های ابرقهرمانی هستیم و کیفیت آن‌ها نیز روز به روز در حال افزایش است؛ با وجود این که حالا نوبت به شخصیت‌های جدید و ناشناس‌تر رسیده است.

هم مارول و هم دی‌سی در مقیاسی بزرگ توانسته‌اند سینماها را زیر سلطه خود درآورند و روی فرهنگ عمومی تأثیر بگذارند. اما، با تمام این شخصیت‌ها که به صورت فیلم اقتباس شده‌اند، غیرقابل اجتناب خواهد بود که برخی آثار موفق شوند در حالی که ساخته‌های دیگر به اهداف خود دست پیدا نکنند. حالا نیز مخاطبان استانداردهای بالاتری نسبت به گذشته دارند و متوجه هستند که چه انتظاراتی باید داشته باشند. با در نظر گرفتن این موضوع، در ادامه به سراغ ۵ مورد از بهترین و ۵ مورد از بدترین دنباله‌های فیلم‌های ابرقهرمانی می‌رویم.


بدترین دنباله‌های فیلم‌های ابرقهرمانی

۵. Avengers: Age of Ultron

با این که Avengers: Age of Ultron را نمی‌توان یک فیلم افتضاح دانست اما شایستگی حضور در این لیست را نیز دارد. مشکل اصلی درباره این فیلم این است که سعی دارد حداقل پیش زمینه سه فیلم دیگر از دنیای سینمایی مارول، Captain: America: Civil War، Thor: Ragnarok و فیلم بعدی اونجرز را بچیند. به همین دلیل، داستانی که سعی در روایت آن می‌شود، بهم ریخته است.

خطوط داستانی زیادی در حال جلو رفتن هستند، روایت متمرکز نیست و با این که نکات مثبتی نسبت به فیلم اول اونجرز در Avengers: Age of Ultron وجود دارد اما به طور کلی می‌توان آن را یک اثر ناامید کننده نامید.

۴. Kick-Ass 2

Kick-Ass 2 خیلی بی سر و صدا راهی سالن‌های سینما شد و نه توانست مخاطبان را راضی کند و نه منتقدان را تا این فرانچایز به طور ناخواسته متوقف شود. Kick-Ass در سال ۲۰۱۰، دوره‌ای که فیلم‌های ابرقهرمانی کم‌تری منتشر می‌شدند، توانست نفسی تازه به این ژانر بدمد. آن فیلم، قوانین سبک ابرقهرمانی را به بازی گرفت و توانست به عنوان یک فیلم ابرقهرمانی عالی شناخته شود.

متأسفانه، دنباله Kick-Ass دقیقاً برعکس آن بود. Kick-Ass 2 بدون جذابیت و مسیر مشخص بود. شخصیت‌هایی که توانسته بودند نظر مخاطبان را به خود جلب کنند حالا تبدیل به احمق‌هایی حوصله سر بر شده بودند. شخصیت منفی ماجرا ضعیف بود ولی بیش از حد سعی می‌کرد خودش را جذاب نشان دهد. از همه بدتر اما اکشن فراموش شدنی فیلم بود.

۳. Batman V Superman: Dawn Of Justice

اولین باری که بتمن و سوپرمن قرار بود روی پرده‌های سینما جلوی هم قرار بگیرند؛ چه مشکلی ممکن بود به وجود بیاید؟ ظاهراً مشکلات فراوان. این فیلم یک توده در هم ریخته نامربوط بود که سعی کرد تمام کارها را انجام بدهد اما هیچکس را راضی نکرد.

با به تصویر کشیدن سوپرمن به عنوان یک شخصیت تنهای کم‌حرف درون‌گرا و بتمن به عنوان یک قاتل روانی بدون تعادل، سخت است که تصور کنیم چرا اصلاً اجازه ساخت این فیلم صادر شد. با این که Batman V Superman: Dawn Of Justice تا به همین امروز هم مدافعانی دارد اما نمی‌توان انکار کرد که این فیلم ناامید کننده بود و خودش را به عنوان یک نقطه مهم در روند DCEU معرفی کرد، یک عامل مهم در شکست نهایی این فرانچایز.

۲. X-Men: The Last Stand

با انتشار پس از X2 موفق، احتمال شکست X-Men: The Last Stand زیاد بود. و واقعاً هم شکست خورد. آن هم با در هم آمیختن دو خط داستانی مهم از دنیای کمیک‌های درباره دارک فینیکس و درمان جهش‌یافتگی، بدون دلیلی منطقی.

افکت‌های فیلم افتضاح و لباس‌ها خنده‌دار بودند اما از همه بدتر نحوه به تصویر کشیدن شخصیت‌ها بود. کنار انداختن سایکلاپس (Cyclops) باعث از دست رفتن پتانسیل این شخصیت شد و برای یک بار دیگر، اگر اسم شخصیتی ولورین، پرفسور ایکس (Professor X) یا مگنیتو (Magneto) نمی‌بود، به این معنی است که این شخصیت نمی‌توانست کاری را از پیش ببرد. X-Men: The Last Stand یک نقطه مهم در فرانچایزی بود که پس از آن ترکیبی از دنباله‌هایی با نظرهای ضد و نقیض ارائه داد.

۱. The Amazing Spider-Man 2

The Amazing Spider-Man 2 قطعاً یک مورد برای مطالعه این است که چطور یک دنباله را پیش نبریم. این فیلم متهم به یکی از بدترین افراط‌های صنعت فیلم سازی است و جرم‌های فراوانی به پایش نوشته شده: ویلن‌های خیلی زیاد، پایه‌ریزی دنباله‌ها و اسپین‌آف‌ها و ساب‌پلات‌های بیش از حد. نتیجه نهایی یک افتضاح بی‌ربط به هم بود که مثل یک بازی ویدیویی ناتمام به نظر می‌رسد که قرار بود چند ماه دیگر دی‌ال‌سی‌هایش برای اتمام اثر منتشر شوند.

باعث ناراحتی است؛ چرا که روی کاغذ The Amazing Spider-Man 2 می‌توانست یک اثر فوق العاده باشد. بازیگران عالی هستند و لباس اسپایدی از همیشه بهتر به نظر می‌رسد. اندرو گارفیلد و از همه مهم‌تر، مرد عنکبوتی، شایسته اثر خیلی بهتری بودند.


بهترین دنباله‌های فیلم‌های ابرقهرمانی

۵. Thor: Ragnarok

Thor: Ragnarok توانست جان تازه‌ای به ثور و فرانچایز سینمایی‌اش تزریق کند. به کمک این فیلم، ثور توانست محبوبیت خیلی بیش‌تری نسبت به گذشته کسب کند. زاویه دید جدید و کمدی داده شده به این شخصیت مورد پسند اکثر مخاطبان قرار گرفت تا چنین روندی در دو فیلم بعدی اونجرز نیز مورد استفاده قرار گیرد.

فیلم Thor: Ragnarok یک موفقیت بزرگ بود، شخصیت‌های متنوعی را معرفی کرد، شخصیت‌های قدیمی را احیا کرد و شخصیت‌های غیرالزامی را دور ریخت. این فیلم به قدری موفق بود که باعث شد ثور صاحب یک دنباله دیگر با نام Thor: Love and Thunder شود و اولین قهرمان دنیای سینمایی مارول باشد که یک چهارگانه به نامش خلق می‌شود.

۴. Captain America: The Winter Soldier

مخاطبان انتظار اثری مثل Captain America: The Winter Soldier را در سال ۲۰۱۴ نداشتند. در دو حضور قبلی استیو راجرز در فیلم‌های Captain America: The First Avenger و The Avengers، خیلی نظر مخاطبان به شخصیت کاپیتان آمریکا جلب نشده بود و آیرون من، بی چون و چرا، به عنوان بزرگ‌ترین شخصیت دنیای سینمایی مارول محسوب می‌شد.

اما Captain America: The Winter Soldier تمام این معادلات را با نحوه به تصویر کشیدن خاص خود از کاپیتان آمریکا تغییر داد. این فیلم توانست استیو راجرز را برای قرن بیست و یکم احیا کند، یکی از بهترین فیلم‌های اکشن آن سال را منتشر و یکی از جذاب‌ترین آدم بدهای ژانر ابرقهرمانی را به تصویر بکشد. از آن وقت به بعد، استیو حتی از قبل نیز مستحکم‌تر شد و به عنوان محبوب‌ترین و ثابت قدم‌ترین شخصیت این فرانچایز شناخته شد.

۳. Spider-Man 2

با وجود انتشار فیلم‌های فراوان از مرد عنکبوتی در تمام این سال‌ها پس از Spider-Man 2 اما می‌توان گفت که هیچ کدام از آن‌ها نتوانستند خود را به کیفیت این فیلم نزدیک کنند. با روایت یک داستان خاص و متفاوت نسبت به فیلم‌های ابرقهرمانی قبلی، در این فیلم پیتر پارکر در حالی به تصویر کشیده می‌شود که هویت ابرقهرمانی‌اش را برای مدتی طولانی از فیلم کنار می‌گذارد.

به صورت ماهرانه نشان داده می‌شود که توانایی‌های مرد عنکبوتی چه نفرینی می‌توانند باشند و این که او بدون پوشیدن لباس ابرقهرمانی می‌تواند زندگی بهتری داشته باشد. Spider-Man 2 کاری کرد تا پیتر پارکر به یک قهرمان باورپذیرتر تبدیل شود و همچنین یکی از بهترین ویلن‌های کمیک بوکی را به شکل دکتر اختاپوس (Doctor Octopus) معرفی کرد.

۲. Logan

Logan یک خداحافظی بی‌نقص با ولورینِ هیو جکمن بود. این فیلم با عمیق شدن به جنبه روانی ولورین، خارج کردن او از دنیای کمیک بوکی فرانچایز X-Men و وارد کردنش به یک دنیای واقعی‌تر همراه بود. با معرفی یک نسخه پیرتر و ضعیف‌تر از لوگان، او دیگر شخصیت اصلی بزرگ‌ترین گروه ابرقهرمانی دنیا نبود.

خشونت و بی‌رحمی فیلم شدیداً به این شخصیت می‌آمد؛ در هر حال،با یک ابرقهرمان طرف هستیم که با چنگال‌هایش به سراغ رقبایش می‌رود. اگر این فیلم تبدیل به آخرین اثر در فرانچایز X-Men می‌شد، این سری فیلم‌های کار خود را در اوج تمام می‌کردند. اتفاقی که متأسفانه نیفتاد.

۱. The Dark Knight

The Dark Knight یک اثر الهام‌بخش در سال ۲۰۰۸ محسوب می‌شد که یکی از محبوب‌ترین ابرقهرمان‌ها و سوپرویلن‌های کمیک بوکی را به بالاترین نقاط ممکن رساند. این فیلم تیره، هیجان‌انگیز و سنگین بود. فیلمی درباره هرج و مرج و نظم به خوبی رابطه جوکر و بتمن را به تصویر می‌کشد.

اما ایفای نقش هیث لجر به عنوان شاهزاده جرم و جنایت گاتهام چیزی است که باعث می‌شود The Dark Knight بتواند بیش از هر چیزی در یادها بماند. یک اجرای نفس‌گیر که باعث اهدای جایزه اسکار بازیگر مکمل مرد به هیث شد. حتی پس از ۱۲ سال از انتشار، The Dark Knight هنوز هم به عنوان یک نقطه عطف از نظر کیفی و یکی از بهترین آثار ژانر ابرقهرمانی محسوب می‌شود.

دیدگاهتان را بنویسید